اما موسيبنجعفر بهخاطر حسن خلق و فروبردن خشم به كاظم مشهور شدند و در طول 35سال امامت خويش كه در زمان خلافت منصور، مهدي عباسي و هارونالرشيد گذشت، خدمات بسياري براي گسترش فرهنگ و تمدن اسلامي انجام دادند. امام كاظم(ع) تنها امامي بودند كه در زندان به شهادت رسيدند و 15سال اسارت ايشان در زندان نشان از وحشت حكومت هارونالرشيد از وجود مبارك اين امام بود. بررسي زندگي اين امام و شخصيت و همچنين ويژگيهاي اخلاقي ايشان ميتواند الگويي براي انسانها باشد. حجتالاسلام مرتضي مداح كارشناس مذهبي و ديني با بررسي زندگي اين امام رئوف كه به باب الحوائج مشهور هستند، از ويژگيهاي شخصيتي اين امام و اتفاقاتي كه در دوران امامت ايشان افتاد، ميگويد.
- اگر به شكل خلاصه بخواهيم مروري بر زندگي امام موسيكاظم(ع) داشته باشيم، كدام بخش از زندگي ايشان را برجستهتر ميدانيد؟
درباره ويژگيهاي شخصيتي امامموسيكاظم(ع) حرف و سخن بسيار است و مطالب بسياري در كتابهاي بزرگان دين بيان شده است. امامصادق(ع) پدر امام موسيكاظم(ع) از نامي كه برايشان انتخاب كردند گويا آينده ايشان را نيز همانند حضرت موسي كليمالله در مقابل فرعون پيشبيني كرده بودند و همانطور كه موسي در برابر فرعون قيام كرد امام هفتم(ع) نيز در برابر هارونالرشيد ايستادند. موسيبنجعفر در ميان همه امامان تنها امامي هستند كه اسم انبيا را برخود دارند و اين نام را امامصادق(ع) برايشان انتخاب كردند. نام را پدر و مادر انتخاب ميكنند و كنيه معمولا از نام بزرگان گرفته ميشود؛ مانند عليابنابيطالب كه كنيه ايشان اباالحسن بود و همه اماماني كه نام علي دارند اين كنيه را نيز دارند. اما لقب را انسان در اثر اعمال، اخلاق، رفتار و خلق و خوي كسب ميكند؛ مثلا امام سوم(ع) بهخاطر كار بزرگي كه در روز عاشورا انجام دادند به ثارالله و سيدالشهدا ملقب شدند. امام هفتم(ع) القاب فراواني داشتند. يكي از مهمترين آنها كاظمالغيظ يعني فروبرنده خشم است كه بسياري اين امام را با اين لقب ميشناسند. خشم، يكي از نعمتهاي الهي است كه بايد در جاي خودش استفاده شود و اگر خارج از جاي خودش استفاده شود باعث آسيبهاي جدي ميشود. لقب ديگر ايشان حضرت عبد صالح است. اين لقب براي آن به حضرت نسبت داده ميشود كه ايشان در زندان نيز يك انسان صالح بودند؛ بهطوري كه فرماندارهايي كه خلفاي عباسي آنها را مأمور ميكردند كه امام موسيكاظم(ع) را در زندان نگه دارند بر اثر رفتار شايسته اين امام به خليفه پيغام ميدادند كه ما از اين شخص جز عبادت و بزرگي چيزي نميبينيم، يا او را از ما بگيريد يا او را آزاد ميكنيم. امام موسيكاظم(ع) تنها امام بين همه امامان هستند كه لقب بابالحوائج را بهخود اختصاص دادهاند و هميشه مومنين خواستههايشان را با اين امام در ميان ميگذارند و اين امام مهربان پاسخ اين درخواستها را ميدهند. هيچكدام از امامان در زندان به شهادت نرسيدند و تنها امام كاظم(ع) بودند كه در زندان شهيد شدند. امام در زندگي سياسي خودشان هيچگاه از اصول كوتاه نيامده و با خلفاي فاسد عباسي همصدا نشدند. شايد برخي اوقات مجبور به سكوت بودند چرا كه مصلحت را در آن ميدانستند اما هرگز آنها را همراهي نكردند. ازجمله ويژگيهاي امام موسيكاظم(ع) صبر فراوان ايشان در برابر ناملايمات بود. همين صبر و بردباري آن امام باعث شد تا خليفه عباسي ايشان را بهدست يك زندانبان يهودي بسپارد تا امام را در زندان به شهادت برساند.
- بنيعباس كه از اقوام امامان شيعه محسوب ميشدند. چرا امام با آنها همراه نشدند؟
بنيعباس به بهانه خونخواهي اهلبيت(ع) با بنياميه درافتادند اما كمتر از بنياميه مرتكب جنايت نشدند. اين درحالي است كه بني عباس از نزديكان و پسرعموهاي امامان و از فرزندان عبدالمطلب بودند ولي وقتي بر اريكه قدرت قرار گرفتند بعد از بني اميه بيشترين جنايت را عليه امامان معصوم انجام دادند.
- پس بعد زندگي سياسي ايشان را بايد برجستهتر بدانيم؛ درست است؟
نه لزوما. امام كاظم(ع) در زندگي سياسي خويش بسيار الگو بودند و دسيسههاي دشمنان را خنثي ميكردند اما ابعاد معنوي زندگي ايشان كم نيست. هارونالرشيد كه هميشه سعي ميكرد چهره مثبتي از خود در برابر امام هفتم نشان بدهد يكبار به ايشان گفت ميخواهم فدك را به شما بازگردانم. امام فرمودند شما اين كار را نميكنيد ولي هارون اصرار كرد و قسم ياد كرد: اين كار را انجام خواهم داد و فقط شما حدود آن را اعلام كنيد تا من فدك را كه پيامبر به دخترش داده بود به شما بازگردانم. امام كاظم(ع) محدوده فدك را تمام قلمرو هارونالرشيد تعيين كردند. هارون وقتي باخبر شد به امام گفت شما ميخواهيد حكومت را در اختيار داشته باشيد. امام نيز پاسخ دادند فدك كنايه از حكومت است و ما اگر حكومت را ميخواهيم، براي خودمان نيست بلكه براي حكومت عدلي است كه جدمان امام علي(ع) پايهگذاري كرد.
- شايد مهمترين ويژگي زندگي امام را بايد در مقابله او با نيرنگهاي هارونالرشيد دانست.
بله، هارونالرشيد حتي براي زندانيكردن امام موسيكاظم(ع) دسيسه و نيرنگ بهكار ميبرد و درحاليكه سعي ميكرد خود را از دوستداران و محبان اهلبيت(ع) و پيغمبر نشان بدهد اين امام مظلوم را سالها به زندان انداخت. يكبار هارون به مدينه آمد و بزرگان اين شهر از او استقبال كردند. امام موسي كاظم(ع) هارون را در حرم نبوي ملاقات كرد. هارون با دسيسههايي كه اطرافيان براي امام هفتم چيده بودند كنار قبر پيغمبر(ص) نشست و با عذرخواهي از پيغمبر گفت: مرا ببخشيد كه ميخواهم فرزند شما را دستگير و زنداني كنم چون او ماجراجويي ميكند و ميان امت اختلاف مياندازد و سبب قتل و درگيري ميشود و به ناچار بايد او را زنداني كنم. هارون همان جا دستور داد امام هفتم شيعيان را با چشماني بسته به زندان بصره منتقل كنند. امام كاظم(ع) با چنين خلفاي ظالم و هميشه در حال نيرنگ و تزويري مواجه ميشدند. خلفاي عباسي هميشه از وجود مبارك امام هفتم(ع) در بيم بودند.
- اما مسيري كه ايشان در دوره امامت پيمودند بسيار با مسيري كه پدرشان رفتند متفاوت بود. آيا بايد در زندانبودن امام را دليلي بر قطعشدن ارتباط مسلمانان با ايشان دانست؟
امام شاگردان بسياري در علوم مختلف مانند فقه و كلام تربيت كردند. يكي از آنها احتشام بود كه در علم كلام بسيار قوي بود. ايشان بهدليل 15سال در زندان بودن كمتر موقعيتي داشتند تا شاگردان بهره لازم را از ايشان ببرند و به همين دليل در طول عمر مباركشان يا تحت نظر مأموران عباسي قرار داشتند و يا در زندان بودند. امام موسيكاظم(ع) 35سال امامت كردند و از 20سالگي و بعد از شهادت امام صادق(ع) عهدهدار امامت شدند. ايشان در زندان نيز ارتباطات بيروني داشتند. اگر بخواهيم 3 اتفاق مهم و بزرگ زندگي امام موسيبنجعفر(ع) را بيان كنيم بايد به فشارهايي كه خلفاي عباسي در زمان امامت ايشان به شيعيان و بني هاشم وارد كردند، اشاره كنيم. امام صادق(ع) پدر امام موسيكاظم(ع) بيش از 4هزار شاگرد داشتند و با وجود افزايش فشارهايي كه بعد از امام صادق(ع) نسبت به فرزند ايشان وجود داشت، امام موسيكاظم(ع) سعي ميكردند با سياست رفتار كنند. در يكي از روزها كه امامكاظم(ع) را براي ديدار با هارونالرشيد به دربار برده بودند هارون به امام احترام زيادي گذاشت و مامون كه شاهد اين ماجرا بود از او پرسيد: چرا به اين شخص احترام ميگذاريد؟ هارون پاسخ جالبي داد. گفت: به اين دليل كه ولايت حق اينهاست. مامون گفت: پس چرا خلافت را به آنها نميدهيد؟ هارون گفت: پسرم حكومت نازاست و اگر تو هم بخواهي نگاه بدي به حكومت من داشته باشي تو را از ميان برخواهم داشت. امام كاظم(ع) در مدت 35سال امامت ماموريت اصلياي كه خداوند به ايشان محول كرده بودند را به درستي انجام دادند و شهادت ايشان نيز باعث رسوايي دستگاه خلافت شد. بعد از شهادت امام(ع) در زندان، هارون مجبور شد كه اعلام كند امام(ع) به مرگ طبيعي از دنيا رفته است و چند نفر از دربار را بهعنوان شهود معرفي كرد تا آنها اعلام كنند امام(ع) به مرگ طبيعي از دنيا رفته است درحاليكه امام موسيكاظم(ع) وصيت كرده بودند مرا با غل و زنجير به خاك بسپاريد. اين تدبير نيرنگ هارون الرشيد را برملا كرد. هارون ميخواست ظاهر را حفظ كند تا كسي متوجه نشود امام در زندان به شهادت رسيده است.
- رفتار امام با مريدانشان را چطور بايد ارزيابي كرد؟
عليبنيقطين يكي از مريدان امام موسيكاظم(ع) بود كه در دربار هارون الرشيد بهعنوان وزير دربار خدمت ميكرد و از قدرت زيادي نيز برخوردار بود. او بارها از امام خواسته بود كه اجازه دهند از دربار خارج شوند ولي امام ميگفتند شما در اين جايگاه ميتوانيد به شيعيان خدمت كنيد. امام با درايت و دورانديشي يكبار جان عليبنيقطين را نجات داد. اطرافيان هارونالرشيد به او خبر دادند كه عليبنيقطين وزير دربار شما هديهاي كه به او دادهايد را به امامكاظم(ع) بخشيده است. او بلافاصله گروهي را مأمور كرد تا به خانه وزير رفته و اگر اين خبر صحت داشت او را دستگير كنند و به زندان بيندازند. امام كاظم(ع) قبل از اينكه مأموران به خانه عليبنيقطين برسند هديهاي را كه او داده بود، پس فرستاد.
عليبنيقطين از اينكه امام هديه را پس فرستاده بودند، ناراحت شد و علت آن را جويا شد. امام كاظم(ع) به او گفت: اين هديه را قبول نميكنم و آن را نزد خودت نگه دار. وقتي مأموران به خانه وزير آمدند هديه هارون را در آنجا پيدا كردند و به اين ترتيب علي بن يقطين با درايت امامكاظم(ع) از اين توطئه جان سالم به در برد.
امامكاظم(ع) نسبت به شخصيت انسانها اهميت زيادي قائل بودند و يكبار كه عليبنيقطين به ابراهيم جمال از شيعيان امام بياحترامي كرده بود امام كاظم(ع) بهشدت ناراحت شدند و بااينكه علي بن يقطين بسيار مورد علاقه امام كاظم(ع) بودند اما ايشان را به حضور نپذيرفتند و فرمودند بايد از ابراهيم جمال بهخاطر رفتاري كه با او داشتي عذرخواهي كني. عليبنيقطين كه وزير دربار هارون بود شبانه به خانه ابراهيم جمال رفت و از ابراهيم خواست تا پايش را روي صورت او بگذارد و بهخاطر بياحترامي كه كرده بود او را ببخشد تا امام(ع) او را به حضور بپذيرد. همه اينها براي ما درسهاي بزرگي است. از نظر ايشان مسند و مقام هيچگاه ارزشي ندارد و خدمتي كه در آن مسند انجام ميدهيد ارزش دارد.
- ايران، ميزبان فرزندان موسيبنجعفر(ع)
به جز امام رضا(ع) در مشهد، احمدبن موسي(شاهچراغ) در شيراز،امامزاده صالح در تهران و حضرت معصومه(س) در قم تعداد ديگري از فرزندان و نوادگان امام موسي كاظم(ع) نيز در ايران مدفون هستند. از بين دختران ايشان 4 نفر فاطمه نام داشتند. فاطمهكبري همان حضرت معصومه(س) مدفون در شهر قم، فاطمه اخري همان فاطمهطاهره يا خواهر امام مدفون در شهر رشت و فاطمه وسطي يا ستي فاطمه مدفون در اصفهان هستند. در ايران بسياري از امامزادگان منسوب به امام موسيكاظم(ع) هستند. با تعدادي از آنها كه در شهرهاي مختلف كشور مدفون هستند، آشنا شويد.
بقعه متبركه امامزاده سيدابراهيم(ع) در شهر سجاس يكي از شهرهاي قديمي در منطقه زنجان است. مهمترين سند معتبري كه در مورد بقعه متبركه حضرت سيدابراهيم(ع) وجود دارد كتاب سرالسلسه العلويه است كه در آن به محل شهادت ايشان اشارهاي نشده است.
امامزاده سيدمحمد نوربخش (معروف به امامزادهنور) از عارفان و صالحان و نوادگان امام موسيكاظم(ع) است. به گفته اهالي دهسولقان، ازجمله زائرين اين بقعه، مسلمانان پاكستاني هستند كه به اين امامزاده اعتقاد راسخي دارند.
بناي امامزادهقاسم از فرزندان امام هفتم حضرت موسيكاظم(ع) متعلق به قرن هشتم هجري قمري است و در محله امامزاده قاسم چاكسر آمل و در مجاورت بلوار شهيد بهشتي قرار دارد. از لحاظ شكل و پلان داراي ويژگيهايي است كه آن را منحصربهفرد كرده، بهطوري كه نظير آن در مازندران ديده نميشود.
بقعه امــامـزاده اسماعيل(ع) فيروزكوه كه در مركز بافت قديم شهر فيروزكوه قرار دارد. نسب امامزاده اسماعيل(ع) به امامموسيكاظم(ع) ميرسد و بناي اوليه بقعه امامزاده مربوط به قرنششم يا هفتم هجري بوده و تاريخ احداث بناي جديد را سال ۱۴۰۱ هجري قمري روي ضريح امامزاده حك كردهاند.
نظر شما